Dr.Mahmoud Javid

داستانک «شعر با بغض نخوان»

داستانک «هفت جفت کفش آهنی» یک روز، یک جوان، تصویر شاهزاده خانمی را دید.زیبا، هوش‌ربا. در یک نگاه عاشق شد. بزرگان گفتند که از این عشق دل بکن. رسیدن به او جان‌فرساست. پیش از تو «نام‌آور جوانانی» جان فدا کردند؛ اما نرسیدند. راه دور و سخت ناهموارست. هفت جفت کفش آهنی باید پاره کنی؛  شاید […]