داستانک «چینهای…»
چینهای پیشانی، چینهای کنار چشم، چینهای بین دو ابرو، چینهای گونه، چینهای گردن و چینهای شکم پس از زایمان یا لاغری سنگین، همه را فرصت ببینید. پزشک زیبایی به دانشجویانش میگفت.
ششم تیر ۱۴۰۲– تهران
برداشتی آزاد از کتاب داستان پرداز زندگی نوشته تیتزیانو اسکارپا
داستانک «دفترچه نامهای دخترانه»
سهیلا. کبرا. آتنا. تهمینه. رویا. صبا. زهرا. فرنگیس. نرگس. شادی. شقایق. سودابه. گردآفرید. خدیجه. ربابه. مریم. فرشته. لیلا. ساقی. پریسا. یادداشت کرد. سپس با خودش گفت: «قبل از اینکه دخترمان به دنیا بیاید، با همسرم یکی از این نامها را برمیگزینیم. یادداشت حاوی اسامی هرگز استفاده نشد.
پنجم تیر ۱۴۰۲– تهران
داستانک «دیوار نوشتهها»
دیوار خانهای قدیمی:
تو حتا نبودنت از بودن خیلیها قشنگتر است
دیوار خانهای مخروبه:
لوله بازکنی فنرزنی حقجو با ضمانت ششماهه
دیوار مسجدی در بالای شهر:
خداوند میبیند و میپوشاند برخی نمیبینند و فریاد میزنند
دیوار خیابانی پر از کتابفروشی:
پایاننامه آماده برای همه رشتهها نوشتن مقاله و گرفتن پذیرش از مجلات معتبر ایرانی و خارجی
دیوار شهرداری یکی از شهرها:
بر پدر و مادر کسی لعنت که اینجا آشغال بریزد.
چهارم تیر ۱۴۰۲–تهران
داستانک «در خواب دیگران»
میگوید دیشب خوابت را دیدم. ناراحت نمیشوم. عادت دارم. نمیپرسم در خوابت چه میکردم. میدانم. هر وقت میخواهد گاوصندوقی را باز کند خواب مرا میبیند.
سوم تیر ۱۴۰۲–تهران
داستانک «جهنم داخل دهان»
آقا از جهنم میگفت. سوختن جاوید. گفت از الان به فکر باشید. مرد حسابی ترسید. به خانه رفت. دندانش دردگرفت. وحشتناک. نیمهشب بود. مسکن تاثیری نداشت. جهنم را داخل دهانش حمل میکرد. صبح عصبکشیکرد. درد آرام شد. خدا را شکر کرد. جهنم دهان را خاموش کرده بود. با خودش گفت برای جهنم واقعی هم راهی پیدا میکنم. به دفتر رفت. اختلاس جدید را کلید زد.
دوم تیر ۱۴۰۲– تهران
داستانک «کباب»
بدون هیچ احساس گناهی گوشت میخورد. کباب. مخالفین جوان اعتراض میکردند. به ویژه گیاهخوارها. تصمیمی تازه گرفت. تغییر رژیم غذایی داد. دستور داد کباب را از گوشت گیاهخوارها درست کردند.
یکم تیر ۱۴۰۲–تهران