Dr.Mahmoud Javid

داستانک «خروس خواب ارباب را شکست»

بدون پاسخ/5

شامگاه، ارباب راحت خوابید. خروس قوقولی قوقو را بانگ زد. سکوت شب لرزید. ارباب خوابش شکست. ناسزاگفت. صبح، دانهِ خروس را به مرغ‌ها داد. شباهنگام، ارباب خواب را بغل کرد. خروس آواز قوقولی قوقو سر داد. ارباب خوابش آشفته شد. صبح، آب و دانه خروس را به مرغ‌ها داد. شب، ارباب لحاف را روی سرش کشید. خروس قوقولی قوقو بوق کرد. ارباب چاقو را زیر سرش گذاشت. صبح، مرغ‌ها آب و دانه خودشان را خوردند. ارباب ظهر سوپ خروس خورد. شب به رنگ خون بود. ارباب خُر و پف کرد. سکوت شب لرزید. مرغ‌ها با جوجه‌ها،آهنگ قوقولی می‌خواندند.

دکترمحمودجاوید

دهم آذر ۱۴۰۱تهران

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *