Dr.Mahmoud Javid

داستانک «در. خاموش»

بدون پاسخ/5

پنجشنبه. ساعت. ۷ شب. داروخانه. مرگ موش. در. کلید. مبل. لباس. ساعت. ۸شب. حمام. ادرار. دوش. حوله. خشک. سشوار. مو. ادکلن. گردن. مچِ دست. در. بسته. ساعت. ۸:۴۵. چای‌ساز. لیوان. آب. مبل. ولو. فندک. سیگار. آلبوم. خاطرات. چای. سیگار. دود. در. خاموش. ساعت. ۹:۳۰. شیراز. ماهِ عسل. مشهد. دختر. تهران. فیلم‌سازی. رستوران. جشن تولد. دانشگاه. خانم دکتر. کانادا. همسر. دختر. قطعه ۶۲۵. فنجان. چای. ایران. ممنوع‌الکار. تلفن. وعده. تلفن. می‌آیم. تلفن. وعده. در. بی‌حرکت. ساعت. ۱۰:۳۰. هال. قدم‌ زدن. تختخواب. غلطیدن. ملافه. اشک. اتاقِ دختر. خالی. لیوانِ آب. مرگِ موش. ساعت. ۱۱:۵۹. قفل. کلید. لیوان. افتادن. در. باز. ساعت. ۱۲:۰۰. جمعه.

دکترمحمودجاوید 

نوزدهم فروردین ۱۴۰۲-تهران

برداشتی آزاد از اتاق‌های هیچ  «کتاب آوازخوان شهر من گنگ بود»

داستانک «لب‌هایش شعر می‌خواند»

داستانک «ماجراجوی نترس»

داستانک «کلمات عاشقانه»

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *