Dr.Mahmoud Javid

داستانک «چند لیوان چای داغ نوشید»

بدون پاسخ/5

پنجره‌ای پر از گرمای تابستان پشت سرش بود. اما باز هم می‌لرزید. ژاکت، کاپشن پوشیدکلاه پشمی به سرکشید. چند لیوان چای داغ  نوشید. بی‌فایده بود. باز هم می‌لرزید. دیگر چیزی به ذهنش نمی‌رسید. بلند  شد. کولر را خاموش کرد.

دکترمحمودجاوید

سی‌ام دی ۱۴۰۱تهران

داستانک «آلبوم عکس»

داستانک «ماجرای نیمروز»

داستانک «زن برای چندمین بار پول‌هایش را شمرد»

وب سایت شخصی دکتر محمود جاوید
وب سایت شخصی دکتر محمود جاوید
داستانک «چند لیوان چای داغ نوشید»
Loading
/

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *