Dr.Mahmoud Javid

داستانک «زنی با روسری گلدار»

بدون پاسخ/5

نقاشِ دیواری بود. زنی زیبا روی دیوار خیابان کشید. موهای زن را با روسری گلدار قشنگی پوشاند. برای محکم‌کاری، چادری سیاه هم سرش کرد. صبح دلش برای زن تنگ شد. به پای نقاشی دیواری دوید. زن بی‌روح بود. غم توی چشم‌هایش اشک می‌ساخت. قلم به دست گرفت. جهانی خنده، روی صورت زن ریخت. باز، صبح دلش برای زن تنگ شد. به پای نقاشی دیواری دوید. زن روی دیوار نبود. چادر سیاه روی زمین افتاده بود، روسری گلدار هم.اشک از چشمانش سرازیر شد.روی  زمین نشست. با لبهِ روسری گلدار، اشک‌هایش را پاک کرد.

دکترمحمودجاوید 

پنجم آذر ۱۴۰۱

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *