Dr.Mahmoud Javid

داستانک «مرد، به مرگ هیچ احدی راضی نبود»

بدون پاسخ/5

دوران بیماری کرونا، به پایان رسیده بود. مرد سُگرمه‌هایش در هم بود. خانه خریده بود. قسط‌های پرداخت نشده داشت. چِک دست مردم داده بود. همسرش گفت: «نگران نباش، درست می‌شود.» خیابان‌ها به هم ریخت. شب، از آدم، صدا، دود، بوق، تیر، شلوغ شد. هوا، حالش ناخوش بود، کثیف شد. دوباره آدم‌ها، زیاد، زیاد، ‌مردند. مرد، به مرگ هیچ احدی، راضی نبود، نوحه‌خوانِ سر مزار بود. میکروفون را به دست گرفت. نام تازه درگذشته را پرسید، نوحه را پُر سوز خواند.

دکترمحمودجاوید 

بیست‌و نهم آذر ۱۴۰۱

برداشتی آزاد از داستانک آرزو از کتاب «از سوراخ در»نوشته «فاطمه بن محمود»

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *