Dr.Mahmoud Javid

داستانک «بی‌خواب»

بدون پاسخ/5

صبح، سپیده زد. از خواب خبری نشد. روی دنده چپ، غلت زد. گوسفند شماری کرد. بالش را بغل کرد. خوابشنیامد. روی دنده راست غلت زد. گوسفند، پرنده، هر چیزی که به ذهنش رسید، شمرد. باز هم خوابش نیامد. دستاز خواب شست. از روی دنده چپ بلند شد. آماده جدل بود. خواب پیدایش شد. خوابید.

دکترمحمودجاوید

بیست‌ و‌ دوم آذر ۱۴۰۱

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *