Dr.Mahmoud Javid

رقص

مطالب اخیر

داستانک «سرباز»

زندگی‌ها که سرعت گرفت. جهان‌ها که نزدیک شد. طبیعت‌ها که باجان شد. فهم‌ها که حجیم شد. داستانک‌ها سکه فرصت شد. …

«در این باغ زیبای تُهی»

امروز بوسه‌های تو یادم آمد  در این باغ زیبای تُهی  پشت پنجره امروز لب‌های تو یادم آمد لب‌های تو قرمز …

داستانک «با آتش یکی شد»

شبی سرد بود. کنار خیابان آتش روشن کرد. شعله‌های آتش اوج گرفتند. زرد. سرخ. نارنجی. رقصان. داغ شد. لباس‌هایش را …

نوشته های دوستان من