Dr.Mahmoud Javid

داستانک «عاشق پروانه‌ها»

بدون پاسخ/5

«میوه ممنوعه»

حوا از سیب گفت. عطر سیب. سرخ. آبدار. لذت گاز زدن. آدم گوش کرد.نگاه. حوا هر روز گفت. آدم هر روز گوشکرد. نگاه. حوا ناامید نشد. شیوه عوض کرد. این‌بار از طعم عشق گفت.  سرخ. با عطر سیب. آبدار. لذت گاز زدن. آدم گل از گلش شکفت. با عشق خندید. دندان‌‌هایش ریخته بود.

دکترمحمودجاوید

پنجم اردیبهشت ۱۴۰۲

«مسیر خطرناک»

ماهی پیر دستور می‌داد. در قاب نصیحت. می‌گفت: بر خلاف مسیر رودخانه نروید. خطرناک است. ماهی سیاه تجربه‌گر بود. ماهی قرمز. ماهی‌ آبی. ماهی زرد هم. نشنیدند. رفتند. دیدند، ماهی پیر راست می‌گفت. خطرناک بود. برای ماهی پیر.

دکترمحمودجاوید

چهارم اردیبهشت ۱۴۰۲

«عاشق پروانه‌ها»

عاشق پروانه‌ها بود. از کودکی. کلکسیونی از پروانه‌ها جمع کرد. یکی از یکی زیباتر. خشک. دختر جوان را دید. عاشق شد. اسمش را پرسید. نسیم. باور نکرد. حتمن اسمش پروانه است. با خودش گفت. کلکسیون، پروانه تازهمی‌خواهد.

دکترمحمودجاوید

سوم اردیبهشت ۱۴۰۲

«زن چای ریخت»

عاشق. زن و مرد. مرد با استعداد. پشتکار. بیکار. زن امیدوار. حامی. مرد افتاد در جاده دادوستد. موفق. لباس‌های متنوع خرید. زن چای ریخت. مرد گرم شد. خودرو خرید. زن. چای. گرم. خانه خرید. زن.چای. گرم. سفر خارجی. چای. گرم. ویلا. طلا. دلار. چای. خودروهای متنوع. چای.خانه‌های متنوع. چای. ویلا. طلا. دلار. چای. سرد. سرد. سرد.

دکترمحمودجاوید

دوم اردیبهشت ۱۴۰۲

«پرنده»

نگهبان مزرعه بود. سال‌ها. پرنده‌ها را می‌ترساند. اما این یکی را نه. رنگی‌ بود. خوش نغمه. روی سر کاهی‌َشمی‌نشست. دست‌های چوبی. بدن پوشالی. برای او مترسک نبود. تکیه‌گاه بود. مزرعه‌دار فهمید. شلیک کرد. مترسک افتاد. پرنده پرواز کرد.

دکترمحمودجاوید

یکم اردیبهشت ۱۴۰۲

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *