Dr.Mahmoud Javid

داستانک «چتر سوراخ»

بدون پاسخ/5

داستانک «چتر سوراخ»

چترش پر از سوراخ بود. زیر باران و برف با چتر می‌رفت. خیس خیس می‌شد.حاضر نبود چتر را عوض کند. ازکودکی با هم بزرگ شده بودند. روزهای گرمِ تابستان چتر را بالای سرش می‌گرفت، خیسِ باران می‌شد.

شانزدهم مرداد ۱۴۰۲تهران

داستانک «سر در خواب»

به خانه که می‌رسید می‌خوابید. شمشیرش را می‌کشید. سرِ اژدها را می‌زد. دیو سفید را سر می‌برید. سریبرای سگِ سه سرِ درنده باقی نمی‌گذاشت. سر مار عظیم‌الجثه فیل‌خور را قطع می‌کرد.  همسرش نماند. جداشد. نمی‌توانست با آن همه سر داخل یک اتاق بخوابد.

پانزدهم مرداد ۱۴۰۲تهران

داستانک «پاپیچ»

با نشستن خورشید به خانه رسید. جلوی آینه ایستاد. پاپیچ خودش شد. زمین خورد.

چهاردهم مرداد ۱۴۰۲تهران

داستانک «ساپورت»

آواز. زیبایی اندام. قضاوت. ارث کامل. رقص. ازدواج بدون اذن پدر. دوچرخه سواری. نشستن روی صندلی پشتراننده اتوبوس. باله. تماشای مسابقات فوتبال کشتی شنا در استادیوم. ساپورت وبرای دختران ممنوع بود. مرد شد.

سیزدهم مرداد ۱۴۰۲تهران

داستانک «چهره دستپاچه»

با دستپاچگی یکی پس از دیگری چهره‌های گناهکار شرمنده سرباز خبردار ایستاده مطیع بچه خوب احمقبالفطره گانگستر  فرشته و هیولا را بخود گرفت. چهره خودش را گم کرد

دوازدهم مرداد ۱۴۰۲تهران

داستانک «عرق کرد»

داستانک «سنگریزه‌ها»

داستانک «بازنشسته پارک»

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *