Dr.Mahmoud Javid

یادداشت

مطالب اخیر

یادداشت، یادداشت‌نویسی بهانه‌ای است برای زایش نشخوارهای ذهنی‌ام در باره آدمی، فرهنگ، اندیشه و زندگی.

«هیچ‌کس»

یادداشت، یادداشت‌نویسی بهانه‌ای است برای زایش نشخوارهای ذهنی‌ام در باره آدمی، فرهنگ، اندیشه و زندگی.  «هیچ‌کس از من نخواست» مدیر …

«خجالتی»

«تسلیم» من خجالتی‌ بودم، اهل رودرواسی. صد البته می‌دانم هنوز هم شخصیت خجالتی‌ام، گوشه‌هایِ کم‌جانِ وجودم–مترصد فرصت– قلیان چاق می‌کند. …

«تن‌فکر»

نقش آینه آدم‌ها وقتی به سر و هیکل‌شان توجه می‌کنند، می‌فهمم. زیاد دیدم. از آن روزهایی که خودْ دیدن مادر …

«خودواگویه‌های خوابِ بیداری»

گاهی فکر می‌کنم، به جهانی که صبح دلت نمی‌خواهد خواب را از چشمانت بشویی مبادا حجم کثیف ناجوری‌ها، حس انزوا، …

«من به وقت ناچیزی زندگی، خون‌ده بودم»

موشک‌ها، مسلسل‌وار ساختمان‌ها‌ را فرو می‌ریزند.  جیغِ ترس کودکان، صدای آوار فروپاشی را می‌پوشاند. گردو غبار و دود به سمت …

«نوازش تن»

هنگامی‌که خسته روز به وقت شب دراز می‌کشید، ناله استخوان‌های کوفته، عضله‌های منقبض پشت و دست و پاهایش مرا به …

«چشمان احوالپرس»

نمی‌دانم تا به حال دقت کردید که چشم‌ها‌ دریچه روح آدمی است. فرصتی برای بی‌نقاب با هم بودن. یکی شدن. …

«گمگشته در خود»

جهان زندگی برای من هزارتوی رنگارنگی است.گاه تنگ، که کوچه‌باغ‌ها را شرمنده می‌‌سازد. گاه فراخ که به میدانگاهیْ رقص‌میزبان می‌ماند. …

«به عموجان سلام کن»

از نخستین آموزه‌های زندگی اجتماعی، برای من سلام کردن به بزرگترها بود: «به عموجان سلام کن. روی خالهرا ببوس. چرا …

«بزرگراه‌های امروز، جاده‌های قدیم»

شاید روزی جایی به مناسبتی گفته باشم که بهار به دنیا آمدم اما نگفته باشم که چه زمستان‌های سختی را …