Dr.Mahmoud Javid

دسته‌بندی نشده

دختری در کافی شاپ روبرویش نشسته است. خاطرات می آیند و می‌روند. گره‌های قالی مادرش را باز کرد؛ کتک خورد. موهای خواهرش را به تخت گره زد؛ کتک خورد، ناقلا. گره طناب قایق کنار ساحل را باز کرد؛ کتک خورد، حسابی. بند کلاه همکلاسی‌هایش را...
بارگذاری بیشتر...