Dr.Mahmoud Javid

داستانک «عاشقانه»

{تعداد} پاسخ ها/5

جهان داستانک سریع است. زودی با تو قرار می‌گذارد. کمانچه می‌نوازد. تو را طرفدار تیم آبی می‌کند. گاهی هم داستانک بی‌رحم می‌شود. شکر از لبت می‌گیرد، سیگار می‌دهد. جیغ می‌کشد. داستانک است دیگر، با عاشقی شوخی دارد. ناودان‌ها را خشک می‌خواهد. سینماها را صامت می‌کند تا صدای دیو سیاه را فقط ببینی.

داستانک «عاشقانه»

زن با صدای گیتار بیدار شد. مرد زیر پنجره باز گیتار می‌نواخت. اسپانیایی می‌خواند. عشق من خواهش میکنم از من دور نشو. من لحظه‌ها را می‌شمارم*. دوش گرفت. لباس پوشید. تم نارنجی. عطرِ بهار نارنج زد. داخل گیلاس آب پرتقال ریخت. پنجره را بست. پرده را کشید. گوشی را برداشت. به تماشای بداهه‌نوازی‌ کیهان کلهر با کمانچه نشست.

دهم آذر ۱۴۰۲تهران

*جیپسی کینگ، آهنگ آمور میو

.

داستانک «قرار»

گفت می‌آیم. گوشی را گذاشت.

داخل تقویم نوشت: قرار ۳۶۶.

به درازی پاهای بریده‌اش نگاه کرد.

نهم آذر ۱۴۰۲تهران

.

داستانک «شهر‌آورد»

تلویزیون مسابقه فوتبال را زنده پخش می‌کرد. تیم آبی باخت. مرد تنها بود. گیلاس را به سمت تلویزیون پرتاب کرد. قدم زد. سیگار کشید. قدم زد. سیگار کشید. قدم زد. سیگار کشید. صدای قرمزِ خروس*، شبِ ویلا را شکست. مرد به سمت آشپزخانه رفت.

هشتم آذر ۱۴۰۲تهران

*دفتر شعر قرمزتر از سفید نوشته کیومرث منشی‌زاده

.

زن لبخندی از نیشکر داشت. مرد دیابتی بود، لب نزد

.

داستانک «توریست»

زن لبخندی از نیشکر* داشت. مرد دیابتی بود،  لب نزد.

اما، چشمان زن سرشار از شراب بود. نوشید.

بازداشت شد.

هفتم آذر ۱۴۰۲تهران

*دفتر شعر قرمزتر از سفید نوشته کیومرث منشی‌زاده

.

داستانک «خلوت»

مرد چراغ اتاق خواب را خاموش کرد. به سمت زن چرخید. گفت عشق وحشی است.* جهان بی‌عشق بی‌معنی است. بیا با هم دایره عشق را پایکوبی کنیم. چشمان زن شعله کشید. مرد سیگارش را به چشمان زن نزدیک کرد.

ششم آذر ۱۴۰۲تهران

*دفتر شعر قرمزتر از سفید نوشته کیومرث منشی‌زاده

.

جهان بی‌عشق بی‌معنی است. بیا با هم دایره عشق را پایکوبی کنیم.

.

داستانک «متعهد»

دید: برکه، بی‌ماهی است. ناودان، بی‌باران. برج، بدون کبوتر.* قلک‌های خانه را شکست. ماهی گرفت.  کبوتر خرید. هیچ‌جا باران نیافت. با باقی‌مانده پولِ قلک‌ها، پیتزا خرید. برای خشکی ناودان‌ها، گریه کرد.

پنجم آذر ۱۴۰۲تهران

*دفتر شعر قرمزتر از سفید نوشته کیومرث منشی‌زاده

.

داستانک «تولد»

صدای جیغ شنید.

به دنیا نیامد.

چهارم آذر ۱۴۰۲تهران

.

داستانک «بلیط‌ فروش»

چشم‌های زن پرده سینما بود. سینمای صامت. هزار کولی بر روی آن آواز می‌خواندند*. مرد نابینا بود. هر شب تمام بلیط‌های زن را می‌خرید، در بازار سیاه می‌فروخت.

سوم آذر ۱۴۰۲

*دفتر شعر قرمزتر از سفید نوشته کیومرث منشی‌زاده

.

داستانک «بازگشت»

مامان جانم زود از این خانه برو. دیو سیاه تندی برمی‌گردد. مامان دیگر هیچ‌وقت به دیدنم نیا. صدای در آمد. پسرک از لای در زیرزمین به حیاط نگاه کرد. دیو سیاه بود. مامان جان خیلی دوستت دارم. به سرعت از زیر زمین خارج شد. فراموش کرد در فریزر را روی جسد زن ببندد.

دوم آذر ۱۴۰۲

.

«عاشق‌ پیشه»

زن‌های ثروتمند بیوه را که می‌دید، دل از کف می‌داد. عاشقی پیشه مرد بود. نمی‌توانست محبت هیچ زنیرا برای همیشه در دل نگه دارد*. قلبش مانند قهوه‌خانه‌های بین‌راهی بود. لیلا را که دید قصه‌ عوض شد. چشمانش مشکی بود. آسمان شب. عاشقی، زندگی مرد شد. ثروت اندوخته‌اش را خرج لیلا کرد. خانه، ویلا، ماشین، طلا. با آخرین سکه، لیلا در تاریکی شب رفت. مرد نمی‌دانست، عاشقی پیشه لیلا بود.

یکم آذر ۱۴۰۲

*دفتر شعر قرمزتر از سفید نوشته کیومرث منشی‌زاده

.

داستانک «درخواست»

داستانک «تنهایی»

داستانک «فروشنده»

داستانک «آزمایشگاه پزشکی»

داستانک «روز ازدواج»

داستانک «تماس»

داستانک «بوسه در خیابان»

داستانک «بدو بیا بدو»

داستانک «هزار بوسه عاشقانه»

داستانک «چتر سوراخ»

این مطلب را به اشتراک بگذارید

3 پاسخ

  1. =اکمل الاصوات=
    کمانچه کلهر
    جکرش را ریش کرد
    بر سبیل التیام
    آواز بی ساز شجریان
    نیوشیدن ساز کرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *