داستانک «مجنون»
داستانک «شولاپوش» در سمت تاریک حیاط شب ایستاده بود. کلاه بر سر کشیده، عصا به دست. صورتش درست دیده نمیشد. …
داستانک «راننده»
داستانک «مهمانی» شب یلدا مثل قحطیزدگان خورد. انار سیب پرتقال نارنگی هندوانه انگور پسته بادام گردو تخمه نخودچی کشمش …
داستانک «آزمایشگاه پزشکی»
داستانک روایتی بیقضاوت است. بیجانبداری. داستانی کوتاه کوتاه کوتاه. داستانک بازگویی فشرده از عشق جنگ پیروزی شکست سفر سلامت زیست …
داستانک «دزد»
داستانک «آینه روی دیوار» در آینه روی دیوار به خودش دست تکان داد. دست آینه تکان نخورد. پشت کرد. خریدهایش …
داستانک «قرار»
داستانک «قرار» برداشت اول: مرد زودتر سرِ قرار آمد. زن هم همینطور. هر قرار زودتر آمدند. زودتر. زودتر. زودتر…آنقدر که …
«نور به سایهراهها نور»
هر بار که گامهای لرزان زن گم میشود سنگ قبر را کنار میزند میایستد شیشه عطر را پرش میکند از …
داستانک «ناشتایی سوسیس خورد»
داستانک «تصور کن» یک لحظه عشقی سوزان را به دختری تصور کن. شبها بیخواب روزها بیتاب. حالا تصور کن، آخرالزماناست. …
پلهای مدیسن کانتی – عشق روی پل
پیش از شروع بیرون شب میرسد. ما میان جمع خانواده، پشت دیوارهای امن خانه، از ناشناختههای پنهانِ دل شب نمیهراسیم. …
«برگشتی»
در این خانه همه چیز کهنه است چراغ دفتر قلم میز صندلی شمع قاب عکس ساعت تقویم حتا عشق همه …
فارست گامپ، چشم از توپ بر ندار- 9 مفهوم
فارست گامپ، برای شما ممکن است، فقط یک نام باشد. اگر فیلمبین باشید، یک فیلم است. اگر عاشق تام هنکس …