پارادوکس استاک دیل و من: تلاش دم دست، امید به دور دست
استاک دیل نظامی آمریکایی است. او در جنگ ویتنام به مدت هفت سال و نیم اسیر بوده است . در …
یلدای سپید
“شب سیاه قیرگون”، های را هو کرد؛ داس برداشت، شادی را سرنگون کرد. خندیدم خشم برداشت ؛ داد را هوار …
رقص اندوه
از اندوه زیاد است که می رقصد این روح شرحه شرحه از نفهمیدن این جسم خسته آفتاب سوخته از اندوه …
پونتیلای عاقل یا مست
کتاب گنج پنهان است. تا کتاب را ورق نزنید. «روحِ تشنه دانستن، زیستن» سُر نمیخورد، وسط برگهای کتاب. گنج، بیتلالو، …
پاتولوژی رنگ ها
رنگ سیاه گاهی خوفناک است، رنگ قهر نور؛ اما، نه لحظه ای که ‘سایه سیاهت” آمدن تو را نوید می …
مواظب بزرگترها باشید، مرگ را میفهمند
مواظب بچهها باشید، مرگ را نمیفهمند. اما، جدایی، گمشدن، از دست دادن را خوب میفهمند. اغلب، سر بههوا یا از …