««مَ مَ من… شَ شَ شَ شهید شُ شدهام» یا روایت کتاب «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک»
کثیف است کابوس خون عقرب دستهای بسته خون. جنگ. جوانیها را با خودش درون خون میکشد. نخل باردار راسقط میکند. جنگ. چکمههای …
پای صحبت آینه قسمت ششم
پای صحبت آینه، گزینگویههایی است که جلوی آینه وجودم مینشینم، بیتزویر، بینقاب، به خودم میگویم؛ خودِ خودم. شاید حواسم جمع …
«گفتوبوس خیس»
همدیگر را بوسیدند پشت پنجره روی شاخه درخت زیر باران اولین گفتوبوس خیس مزه عشق همدیگر را بوسیدند ساحل دریا …
پای صحبت آینه قسمت پنجم – آفوریسم
پای صحبت آینه، گزینگویههایی است که جلوی آینه وجودم مینشینم، بیتزویر، بینقاب، به خودم میگویم؛ خودِ خودم. شاید حواسم جمع …
پای صحبت آینه قسمت چهارم- آفوریسم
پای صحبت آینه، گزینگویههایی است که جلوی آینه وجودم مینشینم، بیتزویر، بینقاب، به خودم میگویم؛ خودِ خودم. شاید حواسم جمع …
پای صحبت آینه قسمت سوم – آفوریسم
پای صحبت آینه، گزینگویههایی است که جلوی آینه وجودم مینشینم، بیتزویر، بینقاب، به خودم میگویم؛ خودِ خودم. شاید حواسم جمع …