Dr.Mahmoud Javid

داستانک

Short story

13 فروردین 1402

داستانک «سفرهای کاغذی»

شاعر بود. روی کاغذ سفید بانو را به سفر برد روی تپه‌های اورامان نشستند با آب رودخانه تازه شدند...
13 فروردین 1402

داستانک «کلمات عاشقانه»

شاعر عاشق بود. کلمات جلویش می‌رقصیدند، می‌خواندند: «ببین، بگو، بنویس.» شاعر به کلمات باور نداشت. با نگاه شعر می‌سرود. معشوق...
11 فروردین 1402

داستانک «تصحیح آگهی و پوزش»

۱- مرحومه ط.ک همسر پنجم حاج آقا خ.خ بوده است، نه همسر چهارم. ۲- پنجشنبه شب مراسم ازدواج ش.ق...
10 فروردین 1402

داستانک «مگر خوردن شیر در دین ممنوع است؟»

عاشق شیر بود. مرد هیکل بزرگی داشت. سری کوچک. بازوهایی به پهنی تنه درخت‌های جوان. نقاشساختمانی بود. بی‌نقص رنگ...
9 فروردین 1402

داستانک «لب‌هایش شعر می‌خواند»

دختر آمد. روحش یک جایی جا مانده بود. نگاهش خالی بود. دختر آمد. عینکش را عوض کرده بود. گاهیچشمانش...
7 فروردین 1402

داستانک «غریبه»

در شهر غریبه بودم. نمی‌خواستم کسی مرا ببیند. صورتم را پشت کتاب پنهان کردم. در کافه باز شد. داخل...

مطالب اخیر

داستانک «شامپو»

شامپو مو لورال. شامپو ضد ریزش موی بیوکسین. شامپو مناسب موهای رنگ شده گلیس. شامپو روزانه داو. شامپو ۲ در …

داستانک «سفرهای کاغذی»

شاعر بود. روی کاغذ سفید بانو را به سفر برد روی تپه‌های اورامان نشستند با آب رودخانه تازه شدند شعر …

داستانک «کلمات عاشقانه»

شاعر عاشق بود. کلمات جلویش می‌رقصیدند، می‌خواندند: «ببین، بگو، بنویس.» شاعر به کلمات باور نداشت. با نگاه شعر می‌سرود. معشوق با …

داستانک «تصحیح آگهی و پوزش»

۱- مرحومه ط.ک همسر پنجم حاج آقا خ.خ بوده است، نه همسر چهارم. ۲- پنجشنبه شب مراسم ازدواج ش.ق پدر …

داستانک «مگر خوردن شیر در دین ممنوع است؟»

عاشق شیر بود. مرد هیکل بزرگی داشت. سری کوچک. بازوهایی به پهنی تنه درخت‌های جوان. نقاشساختمانی بود. بی‌نقص رنگ می‌زد. …

داستانک «لب‌هایش شعر می‌خواند»

دختر آمد. روحش یک جایی جا مانده بود. نگاهش خالی بود. دختر آمد. عینکش را عوض کرده بود. گاهیچشمانش برق …