داستانک «وسواس»
داستانک «شعر کوچه را خواند» شاخههای گل را به دقت انتخاب کرد: رز سرخ، گلایل سفید، آلاله صورتی، میخک پرتقالی. …
داستانک «کباب»
داستانک «چینهای…» چینهای پیشانی، چینهای کنار چشم، چینهای بین دو ابرو، چینهای گونه، چینهای گردن و چینهای شکم پس از …
داستانک «بازنشسته پارک»
داستانک «بختیاری» حادثهها را نشانه بختیاری میگرفت. میگفت شانسم را برای حوادث مرگبار ذخیره میکنم. صبح قرار مهمی داشت. شیک …
داستانک «کفن قرمز»
داستانک «خروپف» خوابش برد. سرش روی شانه مسافر کناری افتاد. خروپفش بلند شد. کناری بیدارش کرد. دقایقی بعد بازخوابید. سرش …
داستانک «روشن کردن سیگار با خورشید»
داستانک «قایمباشک بازی» روایت اول: قایمباشک بازی را دوست داشت. هر نوبت که چشم میگذاشت. چشمها گم میشدند. بازی را …
داستانک«پاککن»
داستانک «چقدر خوب ماندی» گفت چهرهت چقدر آشناست. فکر کنم با هم همسایه بودیم. چقدر خوب ماندی. موهایت کامل سفید …