Dr.Mahmoud Javid

داستانک

Short story

7 دی 1401

داستانک «زن برای چندمین بار پول‌هایش را شمرد»

هنوز پنج روز به موعد دریافت حقوق مستمری مانده بود. برای چندمین بار پول‌هایش را شمرد. اشتباه نمی‌کرد. فقط...
20 آبان 1401

کار را از خود دور کنید

تقویم را نگاه کرد. پانزدهم مهر ماه بود. یکسال پیش، در ایستگاه قطار مشهد–تهران با «دنیا» آشنا شد. شب تا...
6 دی 1401

داستانک «اولین دیدار»

دوش گرفت. پیراهن صورتی پوشید، تا دلش را ببرد. عطر گل، خانه را برداشته بود.حرکت کرد .توی رستوران، درست، “همان...
30 آذر 1401

داستانک «صبحانه شاهانه»

سفره صبحانه همیشه پُر و پیمان بود، بانکه ‌عسل، قوطی‌ پنیر، شیشه مربا، بسته کره و نان تازه. با...
29 آذر 1401

داستانک «مرد، به مرگ هیچ احدی راضی نبود»

دوران بیماری کرونا، به پایان رسیده بود. مرد سُگرمه‌هایش در هم بود. خانه خریده بود. قسط‌های پرداخت نشده داشت....
23 آذر 1401

داستانک «بی‌خواب»

صبح، سپیده زد. از خواب خبری نشد. روی دنده چپ، غلت زد. گوسفند شماری کرد. بالش را بغل کرد....

مطالب اخیر

داستانک «مشخصات زن دلخواهش را روی کاغذ نوشته بود»

مثل برق، مرد را گرفت. مشخصات زنِ دلخواهش را روی کاغذ دقیق نوشته بود. پنج دهه گشت. نیافت. خودش را …

داستانک «ملت عشق»

ساعت دوازده ظهر بود. صدای ترمز شدید، از پنجره داخل اتاق پرید. دختر جوان برآشفته شد. خرخر بلندگوی دستی، یک، …

داستانک «زن برای چندمین بار پول‌هایش را شمرد»

هنوز پنج روز به موعد دریافت حقوق مستمری مانده بود. برای چندمین بار پول‌هایش را شمرد. اشتباه نمی‌کرد. فقط به …

داستانک «اولین دیدار»

دوش گرفت. پیراهن صورتی پوشید، تا دلش را ببرد. عطر گل، خانه را برداشته بود.حرکت کرد .توی رستوران، درست، “همان جای …

داستانک «صبحانه شاهانه»

سفره صبحانه همیشه پُر و پیمان بود، بانکه ‌عسل، قوطی‌ پنیر، شیشه مربا، بسته کره و نان تازه. با سوت …

داستانک «مرد، به مرگ هیچ احدی راضی نبود»

دوران بیماری کرونا، به پایان رسیده بود. مرد سُگرمه‌هایش در هم بود. خانه خریده بود. قسط‌های پرداخت نشده داشت. چِک …