Dr.Mahmoud Javid

داستانک

Short story

6 فروردین 1402

داستانک «موج دریا»

تابستان بود. کنار دریا نشستند، دریا برای آن‌ها موج بیاورد. دریا خودش را به دست خورشید سپرده بود. حمام...
6 فروردین 1402

داستانک «مهمانی»

تمام خانه را گل کاشت. با شمع روشن کرد. موسیقی خوش‌نوا گذاشت. شراب ریخت. تماس گرفت. خودش را به...
4 فروردین 1402

داستانک «چیزی درست نبود»

سفره هفت سین را چید. چیزی درست نبود. حس می‌کرد. همه سین‌ها و بی‌سین‌ها را مرور کرد: سبزه، سماق،...
3 فروردین 1402

داستانک «دختر»

دختر مرخص شد. به خیابان رفت. دوباره. فقط با یک چشم. شکوفه‌ها پایان زمستان را نشان دادند. موهایش را...
3 فروردین 1402

داستانک «خواستگاری»

زنی پیر بود. نمی‌مُرد. همیشه می‌گفت: «اگر روزی مردی خوش‌تیپ از او خواستگاری کند، از شادمانی می‌میرد.» وراث مزدوری...
1 فروردین 1402

داستانک «تردید داستانک نویس»

داستانک نویس بود. خانواده‌ای دوست داشتنی خلق کرد. یک‌زن، یک مرد، یک بچه. عاشق هم. برای نوشتن غافلگیری نهایی...

مطالب اخیر

داستانک «غریبه»

در شهر غریبه بودم. نمی‌خواستم کسی مرا ببیند. صورتم را پشت کتاب پنهان کردم. در کافه باز شد. داخل آمد. …

داستانک «موج دریا»

تابستان بود. کنار دریا نشستند، دریا برای آن‌ها موج بیاورد. دریا خودش را به دست خورشید سپرده بود. حمام آفتاب …

داستانک «مهمانی»

تمام خانه را گل کاشت. با شمع روشن کرد. موسیقی خوش‌نوا گذاشت. شراب ریخت. تماس گرفت. خودش را به هم‌نشینی …

داستانک «چیزی درست نبود»

سفره هفت سین را چید. چیزی درست نبود. حس می‌کرد. همه سین‌ها و بی‌سین‌ها را مرور کرد: سبزه، سماق، سرکه، …

داستانک «دختر»

دختر مرخص شد. به خیابان رفت. دوباره. فقط با یک چشم. شکوفه‌ها پایان زمستان را نشان دادند. موهایش را به …

داستانک «خواستگاری»

زنی پیر بود. نمی‌مُرد. همیشه می‌گفت: «اگر روزی مردی خوش‌تیپ از او خواستگاری کند، از شادمانی می‌میرد.» وراث مزدوری خوش‌تیپ …