Dr.Mahmoud Javid

داستانک

Short story

15 مرداد 1402

داستانک «عرق کرد»

داستانک «عرق کرد» دستانش را بالا برد، تا توجه مردم را جلب کند. کسی نگاه نکرد. پاهایش را تکان...
10 مرداد 1402

داستانک «سنگریزه‌ها»

داستانک «مهمانی رسمی» نویسنده بود. پس از چهل سال به یک مهمانی رسمی دعوت شده بود. به ساعت نگاه...
6 مرداد 1402

داستانک «دزد»

داستانک «آینه روی دیوار» در آینه روی دیوار به خودش دست تکان داد. دست آینه تکان نخورد. پشت کرد....
3 مرداد 1402

داستانک «عشق من»

داستانک «سوت خمپاره» مادرش جلوی چشمانش آمد. چیزی می‌گفت. نمی‌شنید. خمپاره‌ها در گوش‌هایش سوت می‌کشیدند. خطر مرگ. مرتب خودش...
30 تیر 1402

داستانک «قرار»

داستانک «قرار» برداشت اول: مرد زودتر سرِ قرار آمد. زن هم همینطور. هر قرار زودتر آمدند. زودتر. زودتر. زودتر…آنقدر...
20 تیر 1402

داستانک «ناشتایی سوسیس خورد»

داستانک «تصور کن» یک لحظه عشقی سوزان را به دختری تصور کن. شب‌ها بی‌خواب روزها بی‌تاب. حالا تصور کن،...

مطالب اخیر

داستانک «عرق کرد»

داستانک «عرق کرد» دستانش را بالا برد، تا توجه مردم را جلب کند. کسی نگاه نکرد. پاهایش را تکان داد. …

داستانک «سنگریزه‌ها»

داستانک «مهمانی رسمی» نویسنده بود. پس از چهل سال به یک مهمانی رسمی دعوت شده بود. به ساعت نگاه کرد. …

داستانک «دزد»

داستانک «آینه روی دیوار» در آینه روی دیوار به خودش دست تکان داد. دست آینه تکان نخورد. پشت کرد. خریدهایش …

داستانک «عشق من»

داستانک «سوت خمپاره» مادرش جلوی چشمانش آمد. چیزی می‌گفت. نمی‌شنید. خمپاره‌ها در گوش‌هایش سوت می‌کشیدند. خطر مرگ. مرتب خودش را …

داستانک «قرار»

داستانک «قرار» برداشت اول: مرد زودتر سرِ قرار آمد. زن هم همینطور. هر قرار زودتر آمدند. زودتر. زودتر. زودتر…آنقدر که …

داستانک «ناشتایی سوسیس خورد»

داستانک «تصور کن» یک لحظه عشقی سوزان را به دختری تصور کن. شب‌ها بی‌خواب روزها بی‌تاب. حالا تصور کن، آخرالزماناست. …